بیوگرافی پرستو صالحی :

پرستو صالحی متولد ۹ آبان ۱۳۵۶ در تهران است در زمینه ی تئاتر تحصیل کرده ،پدرش و خواهر خوانده اش را از دست داده و یک برادر دارد که همراه برادر و مادرش زندگی می کند ، پرستو صالحی از سال ۱۳۷۷ وارد عرصه ی سینما و تئاتر شده است ،از کودکی به بازیگری علاقه ی فراوان داشته و در دوران مدرسه در فعالیتهای هنری شر کت می کرده ،به موسیقی نیز علاقه ی زیادی دارد ،استقلالی متعصب است ،اولین فیلمی که به آن علاقه پیدا کرد سلطان قلبها بود ،اولین فعالیت حرفه ایش تئاتر نغمه های خورشید بود و بعد در سریال محاکمه بازی کرد ،از کارهای هنری اش عبارتند از :خانه ای روی آب ،همکلاس ،زیر آسمان شهر ۲ ،ارثیه ی بابام ،تو را دوست دارم ،چشم هایش ،اعتراض و…..
مصاحبه با پرستو صالحی :

بهنظر میرسد مدتی است بهدنبال بازی در نقشهای متفاوتی هستید. دیگر فقط نقش آن دختر معصوم را بازی نمیکنید و نقشهای تازهتری را تجربه میکنید.
در چند سال گذشته آنقدر نقش دختر مظلوم و معصوم را بازی کرده بودم که خودم هم از این تکرار خسته شدم. فکر میکردم دارم در این نقشها کلیشه میشوم، تصمیم گرفتم در انتخابهایم به سراغ نقشهایی بروم که متفاوت باشند. صبر کردم و از میان پیشنهادها، نقشهای متفاوت را انتخاب کردم.
این صبرکردن سخت نبود؟
برای بازیگری که از این راه زندگیاش را میگذراند، خیلی سخت است. باید بیکاری و فاصلهگرفتن از بازیگری را تحمل کرد اما فکر میکنم نتایج این صبر مثبت بوده است.
در «مقبره نحس» نقش زنی منفی را بازی کردید. با گویش لمپنی و متفاوت با آنچه تابهحال بازی کردهاید.
در «مقبره نحس» برای سومین بار نقش منفی بازی کردم. قبلاً در تلهفیلمهای «قاتلی با بارانی مشکی» و «سبقت از بینهایت» نقش منفی را تجربه کرده بودم. «قاتلی با بارانی مشکی» وارد شبکه ویدئویی شده و «سبقت از بینهایت» هنوز پخش نشده، بنابراین آن نقشها دیده نشده است. دوست دارم نقشهای منفی بازی کنم. این نقشها جای کار بیشتری دارند. وقتی فیلمنامه را خواندم، بهنظرم آمد، میشود در این نقش تجربه تازهای داشت.
فکر میکنم نقش فیلمنامه در این موارد برجستهتر میشود. فیلمنامه و نقشی که متفاوت نوشته شود، برای بازیگر امکان این را بهوجود میآورد که بازی بهتری داشته باشد.
همینطور است. نقشهای کلیشهای و تکراری فرصتی به بازیگر نمیدهند که قابلیتهایش را نشان بدهد. این نقشهای خاص و متفاوت هستند که میتوانند انگیزه بازیگر را برای بازی بهتر افزایش دهند اما در مراحل بعدی شناخت کارگردان از بازیگران و تواناییهایشان مهم است و اینکه چطور از آنها استفاده کند. در این نقشهای متفاوت و خاص میتوان به تجربههایی رسید که برای بازیگر لذتبخشتر است. سیمین بهنوعی قربانی شرایط اجتماعی است. این وجه از شخصیت سیمین برایم مهم بود. شما در این فیلمنامه شخصیت تخت و تکبعدی ندارید، همه شخصیتها درست شخصیتپردازی شدهاند و از وجوه مختلف میتوان به آنها نگاه کرد. سیمین نمیخواسته وارد یک زندگی شود. او ناخواسته وارد بازی شده است.
در فیلمنامه هم قرار نبوده سیمین کاملاً منفی باشد؟
بعد از خواندن فیلمنامه، زمانی که با آقای حسینی کارگردان مجموعه صحبت میکردم، متوجه شدم او تصویر یک زن فریبکار از سیمین در ذهنش ندارد. این با استنباط ذهنی من از این کاراکتر همخوانی داشت. برای من و آقای حسینی، تنهایی و بیپناهی این زن مهم بود. او بهدنبال یک تکیهگاه میگشت اما اشتباه انتخاب کرده و این رابطه به بنبست رسیده بود. به همین دلیل سعی کردم نقش را طوری بازی کنم که منفی دیده نشود.
وجوه انسانیاش برایتان مهم بود؟
برای زنانی مثل سیمین، دلم میسوزد. آنها در مناسباتی گرفتار میشوند که نتیجهای جز شکست برایشان ندارد. در این اپیزود از مجموعه «پنجره» موقعیت تراژیک این زنان در قالب یک قصه جذاب روایت شده، گاهی در فیلمها و مجموعههای مختلف به زنانی از این دست برمیخوریم که البته با نگاهی غیرمنصفانه، منفی ارزیابی میشوند. در حالی که اینطور نیست، باید آدمها را در شرایطی که هستند، قضاوت کنیم.
اپیزودهای قبلی «پنجره» را دیده بودید؟ با فضای مجموعه آشنا بودید؟
نه، متاسفانه قسمتهای قبلی را ندیده بودم اما به آقای حسینی و کارشان اعتماد داشتم. فیلمنامه را خواندم، از نقش خوشم آمد و مقابل دوربین رفتم.
این مجموعه باید روزانه به پخش برسد. از این نظر با مشکلی روبهرو نبودید؟
خوشبختانه گروه از پخش جلو بود و شتابی وجود نداشت. گروه خوبی در «پنجره» همکاری میکنند. همدلی این گروه و تلاششان برای انجام یک کار خوب، باعث شده کیفیت این مجموعه بالا باشد. همکاری با آقای همت در این مجموعه تجربه خیلی خوبی برایم بود. آقای همت یک بازیگر باتجربه و باسابقه تئاتری است، روبهروی ایشان بازی کردن برایم سخت بود. اما از این تجربه چیزهای زیادی یاد گرفتم.
بازی در چنین نقشهایی در تلویزیون با محدودیتهایی همراه است. نوع پوشش، حرکات بازیگر و … کنترل شدهتر از سینماست و این موضوع کار بازیگر را سخت میکند.
در فیلمنامهها معمولا استانداردهای تلویزیونی در نظر گرفته نمیشود. یک شخصیت منفی زن، نشانههای خاصی دارد که در مرحله اجرا، نمیشود از آنها استفاده کرد. نوع پوشش و حرکات و لباسهایی که ویژگیهای شخصیتی او را القا کند کدهایی است که در فیلمنامه وجود دارد اما بازیگر از این کدها نمیتواند در تلویزیون استفاده کند، البته در سینما دست بازیگر بازتر است. در زمینه پوشش بازیگر نسبت به تلویزیون با محدودیت کمتری روبهرو است و همه اینها کمک میکند که نقش را بهتر بازی کند.من در مجموعه «هنگامه» نقش زنی را بازی میکردم که با خانواده همسرش مشکل دارد. این مشکل به خاطر مخالفتهای خانواده شوهر با نوع پوشش زن بود اما در اجرا، لباسهای من آنقدر ساده و معمولی بود که گاهی فکر میکردم منطق قصه از بین رفته و بیننده میگوید این لباسها که اصلا ایرادی ندارد! این محدودیتها که در تلویزیون وجود دارد، جزئیاتی است که برای باورپذیر کردن نقش میتواند در اختیار بازیگر باشد از او میگیرد. دست بازیگر برای اجرای این نقشها خالی است و باید متکی به قابلیتهای فردی خود باشد.
مدتی پیش در تلهفیلم «چاه فرشته» در نقش دختری جنوبی بازی کردید، از این تجربه راضی هستید؟
نقش دختری بلوچ به نام ماریه را در این تلهفیلم بازی کردهام. این دختر درگیر عشقی است که از کودکی با او همراه بوده، البته اتفاقهایی هم برای او میافتد که قصه را شکل میدهد.
با لهجه جنوبی صحبت کردهاید؟
یکی از جذابیتهای این نقش برای من، زبان و لباس جنوبی بود. اما فرصت کمی برای آموختن زبان و لهجه داشتم. امیدوارم در این فرصت کم توانسته باشم به خوبی با لهجه دختری بلوچ صحبت کنم.
برای آشنایی با زبان و لهجه مربی داشتید؟
من فقط ۵ ، ۶ ساعت زمان برای این کار داشتم! مربی نداشتیم اما بعضی از اعضای گروه که با این زبان آشنایی داشتند کمکم کردند، با مردم و اهالی منطقه چابهار هم صحبت کردم تا نحوه گویش آنها را تقلید کنم، کار سختی بود.
زمانی که دورخوانی و تمرین داشتید، روی لهجهها کار نکردید؟
قرار بود وقتی به چابهار میرویم تمرینهای گویش داشته باشیم. اما فرصت نشد و به همان میزان محدود اکتفا کردیم.
در «زیر آسمان شهر» نقشی طنز را بازی کردید اما دیگر شما را در مجموعههای طنز ندیدیم، پیشنهادی نداشتید یا علاقهای به حضور در مجموعههای طنز ندارید؟
پیشنهاد داشتم اما در مورد کار طنز باید خیلی وسواس داشت. به بازیگری که چند مجموعه طنز بازی کند، نقش جدی پیشنهاد نمیشود، دلم نمیخواست این اتفاق بیفتد. دوست دارم در مجموعههای طنز بازی کنم اما کمی باید از آن نقش فاصله میگرفتم نمیخواستم اسیر یکنواختی و کلیشه در کارهای طنز بشوم.
قبلا گفتید که سینما به علت ماندگاریاش خیلی برایتان مهم است و حاضر نیستید در هر فیلمی بازی کنید، هنوز هم اینطور فکر میکنید؟
در این مدت پیشنهادهایی داشتم اما همچنان پرهیز کردم. فیلم ماندگارتر از مجموعه یا فیلم تلویزیونی است. البته از نظر بازیگری، سینما و تلویزیون فرقی ندارد. بازیگر تمام تلاشش را برای اجرای خوب نقش میکند اما ذات سینما ماندگارتر است. من هرگز به دنبال ستاره بودن نبودهام، اینکه تا جوانم در چند فیلم بازی کنم و بعد فراموش شوم، دوست نداشتهام. برایم ماندگاری مهم است. اینکه نقشهای متفاوت بازی کنم و کارنامه حرفهایام قابل توجه باشد برایم اهمیت دارد.
ماندگاری از راه بازی در فیلمها و مجموعههای تلویزیونی به دست میآید؟
بازیگر خوب ماندگار میشود، اگر در تلویزیون یا در تئاتر حضور داشته باشد فرقی ندارد. نحوه نقشآفرینی و کارنامه یک بازیگر معیار ماندگاری است.
در این سالها پیشنهاد بازی در تئاتر داشتهاید؟
زمان دانشجویی تئاتر بازی کردهام. واقعا علاقهمندم روی صحنه بروم اما فرصت نمیشود. آخرین بار ۳ سال پیش در یک جلسه نمایشنامهخوانی شرکت کردم
|